۱۳۹۲-۰۵-۰۵

اصل فناناپذیری وبلاگ ها

من برگشتم...
همه چی عوض شده... تقریبا یک سال ونیم - دوسال بود که سری به این وبلاگ نزده بودم...
حس مادری رو داشتم که بچه هاش رو رها کرده... میشه گفت حس عذاب وجدان. حتی مطمئن نبودم که پسورد وبلاگ رو یادم باشه...
ولی برگشتم... اینکه بتونم مدام بنویسم یا نه رو نمیدونم...
حالا من ازدواج کردم...
چیزهایی رو فراموش کردم...و خیلی چیزها رو مدفون کردم...
من و همسر قراره مهر ماه بریم سر خونه و زندگی مون.
واااای چقدر سخته...!
دو سال سکوت وبلاگی...و کلی ...کلی...کلی حرف....!
چقدر اتفاق افتاد از آذر 90 تا الان... والان من اینجام...
با زندگی جدید...
اگه بخوام بنویسم، باید ساعت ها بنویسم!!! با این همه حرف نگفته چی کار کنم؟؟؟