۱۳۸۹-۰۵-۲۲

مادران

کابوس هایم همه بی نام... بی گذشته... بی حرف.... آرام و یکنواخت.... کابوس هایی که زیر نور تاریک ذهنم مثل لولو های کودکی ، نه چهره ا ی دارند... و نامی...هیچ

مادرها تکرار می شوند... مادرها به واسطه فرزندانشان تکرار می شوند...
و ارثیه برای هر کودک ، مادری است... خواسته یا ناخواسته ی فرزند.
هر مادر در کودکش تکرار می شود... در کوچکترین اجزای صورت و صدا و لحن کلام و حتی در انحنای لبخندش
انسان ها تکرار می شوندو مادرها در این تکرارها بیش از همه فرسوده می شوند



الماس های غبار گرفته از آبنبات های کودکی و هوس هزار بار بی بها ترند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

برای من اینجا بنویس...!